نتوان گله‌ي تو کرد اگرچه

شاعر : انوري

از دل به سر زبان رسيدستنتوان گله‌ي تو کرد اگرچه
صد بار مرا زيان رسيدستدر عشق تو بر اميد سودي
اندوه تو در ميان رسيدستهرجا که رسم برابر من
وين کارد بر استخوان رسيدستاين آب ز فرق برگذشته است
فرياد بر آسمان رسيدستکارم ز غمت به جان رسيدست